قبل از اینکه بخواهیم یک اپلیکیشن یا یک وبسایت را از نظر کاربردپذیری مورد بررسی قرار دهیم باید بدانیم که هدف آن چیست و میخواهد چه نیازی از کاربران را برطرف کند و همچنین اینکه کاربران برای رفع چه نیازی از آن استفاده میکنند.
در این مقاله هدف بررسی اپلیکیشنهای گردشگری میباشد پس در ابتدای امر باید بدانیم که این اپلیکیشنها چه کاربردهایی دارند و چرا از آنها استفاده میشود و برای چه ساخته شدهاند.
در تجربه کاربری یکی از کارهایی که انجام میدهیم بررسی و تحلیل رقبا از نظر کاربردپذیری میباشد چرا که قرار نیست تمام راه را خودمان از اول بپیماییم بلکه ممکن است بسیاری رقیب داشته باشیم که تاکنون تجربههای زیادی را کسب کردهاند پس بهترین راه این است که با بررسی تخصصی رقبا تجربیات آنها را به دست آوریم که این کار به پیشرفت سریع ما کمک خواهد کرد.
این نکته را باید همواره در ذهن داشته باشیم اینکه بدانیم ما که هستیم و چه هدفی داریم و کاربران ما چه کسانی هستند و قرار است کدام نیاز کاربر را برطرف کنیم چرا که نباید در هیچ جا از چیزی که کاربر میخواهد دور شویم زیرا اگر کاربر متوجه شود که تنها دارد زمان خود را هدر میدهد و ممکن است به هدف خود نرسد یا اینکه بهسختی به هدف خود برسد بهراحتی ما را کنار میگذارد مخصوصاً زمانی که رقبای زیادی نیز داشته باشیم پس بااینکه گفتن این نکته بسیار ساده میباشد اما باید بدانیم که ملکه ذهن کردن این نکته و در نظر گرفتن آن در هر زمان کار سادهای نمیباشد به همین دلیل نیاز میباشد که رقبای خوب خود را بررسی کنیم چرا که بیشتر از ما کاربران را میشناسند و تاکنون تلاش زیادی در جهت بهبود محصول خود در راستای رفع نیاز کاربر و ایجاد حس خوب در کاربر انجام دادهاند.
در این مقاله هدف، بررسی اپلیکیشنهای گردشگری میباشد پس این نکته را ملکه ذهن خود میکنیم که دیگر کاربران با تلفن همراه با ما در ارتباط میباشند با اینکه همه ما این را میدانیم اما باید در همهجا از آن استفاده کنیم و فراموشش نکنیم در اینجا نیز در هنگام بررسی اپلیکیشنها این نکته را نیز در نظر میگیریم.
باید ذکر شود که اگر استفاده زیاد از کاری وجود داشته باشد نیاز به اپلیکیشن برای آن کار بیشتر خواهد شد کاربران برای کاری که سالی یک بار انجام میدهند هیچوقت نیاز به اپلیکیشن ندارند حتی اگر اپلیکیشن بسیار خوبی نیز داشته باشیم کاربران از آن استفاده نخواهند کرد چرا که برای استفاده دیر به دیر نیاز به اپلیکیشن اضافی را بر روی گوشی خود حس نمیکنند پس گام اول این است که کسبوکار خود را بررسی کنیم که آیا نیاز به اپلیکیشن دارد یا خیر.
بعد از اینکه به این پی بردیم که کسبوکار ما به اپلیکیشن نیاز دارد باید بتوانیم آن را به افرادی که واقعاً به آن نیاز دارند معرفی کنیم تا از آن استفاده کنند نباید وقت خود را هدر دهیم برای اینکه سعی کنیم که تمامی افراد آن را نصب کنند و از آن استفاده کنند پس باید بتوانیم کاربر هدف خود را پیدا کرده و او را ترغیب به نصب کنیم. در ادامه این مقاله اپلیکیشن گردشگری Trip Advisor را بررسی خواهیم کرد.
وبسایت تریپ ادوایزر یک وبسایت گردشگری میباشد که برای به دست آوردن اطلاعات گردشگری بهطور مثال اطلاعات هتلها، رستورانها، پروازها، فعالیتها و سرگرمیهایی که میتوان در سفر داشت و بسیاری اطلاعات دیگر که برای یک سفر لازم میباشد مورد استفاده قرار میگیرد که به دلیل استفاده زیاد از آن و محبوبیت این وبسایت، در کنار آن نیاز به یک اپلیکیشن هم وجود داشت که امروزه نیز کاربران زیادی از اپلیکیشن آن استفاده میکنند که در آن میتوان نظرات افراد مختلف را در مورد جاذبههای گردشگری و… را مشاهده کرد و همچنین میتوان در مورد تجربههای خود پست گذاشت و مکانهایی که تجربه کردهایم با دیگران به اشتراک بگذاریم.
فرض کنیم کاربری کلمه cheapest flight to tehran را گوگل کند، در این حالت یکی از گزینههایی که برای او نمایش داده میشود سایت Trip Advisor میباشد که در زیر مشاهده میشود.
با کلیک کردن بر روی آن کاربر را متناسب با هدفی که به دنبال آن میباشد به یک صفحه مناسب میبرد حال همانطور که مشاهده میشود در بالای صفحه متناسب با سیستم عامل کاربر به او نصب اپلیکیشن Trip Adviser را پیشنهاد داده است.
اول اینکه این وبسایت میداند کسی که از این طریق وارد شده است قطعاً اپلیکیشن را ندارد و اینکه ممکن است تاکنون از وبسایت آنها استفاده نکرده باشد اما آیا کاربری که شاید برای اولین بار وارد این وبسایت شده است و هنوز سایت را بهخوبی نمیشناسد اپلیکیشن را دانلود خواهند کرد؟؟؟
موضوعی که باید به آن توجه کرد این است که کاربر به این راحتی اپلیکیشن ما را نصب نخواهد کرد مگر اینکه یک حس درونی پیدا کند که به او درصدی اطمینان بدهد که با نصب اپلیکیشن میتواند کار خود را آسانتر کند که در اکثر مواقع این حس زمانی به سمت او خواهد آمد که مدتها از وبسایت استفاده کند و راضی باشد و بداند که بهتر است دیگر برای راحتی و دسترسی بیشتر اپلیکیشن را نصب کند.
با این گفتهها نتیجه میگیریم که کاربرانی که تازه در حال استفاده از خدمات ما میباشند درصد اینکه در همان ابتدا اپلیکیشن ما را نصب کنند بسیار پایین میباشد؛ اما آیا باید تنها پیشنهاد نصب اپلیکیشن را به کاربرانی که میدانیم مدتهاست از ما استفاده میکنند بدهیم؟؟
اگر ما دیدی اینچنینی داشته باشیم که در صورتی ما درجایی موفق خواهیم بود که به یک نقطه قابل لمس برسیم پس ممکن است بگوییم که گذاشتن این پیشنهاد تأثیر چندانی در رسیدن به هدف ما ندارد اما تجربه کاربری چه میگوید؟
تجربه کاربری به دنبال ایجاد احساسات خوب در کاربر اکنون و در آینده میباشد. tripadvisor قطعاً میداند که فردی که از این طریق وارد این صفحه شده است احتمال اینکه اپلیکیشن را نصب کند بسیار پایین میباشد اما این را نیز بهخوبی میداند که وجود این پیشنهاد یک ذهنیتی مثبت را در کاربر به وجود خواهد آورد با اینکه کاربر امروز که اینچنین وارد سایت شده است اپلیکیشن را دانلود نمیکند اما متوجه میشود که این وبسایت اپلیکیشنی نیز خواهد داشت و ذهنیتی مثبت در اولین ملاقات با ما در او ایجاد خواهد شد و اینکه اگر روزی به دلیل استفاده از این وبسایت احساس نیاز به اپلیکیشن کرد به خاطر میآورد که وبسایت ما اپلیکیشن دارد و میتواند آن را نصب کند شاید گفتن بعضی از احساساتی که در درون کاربران ایجاد میشود کمی ساده باشد اما تأثیراتی که بر روی کاربر میگذارد و تا مدتها با او خواهد بود بسیار زیاد است؛ و اینکه برخورد اول کاربر با کسبوکار نیز تأثیر زیادی در ذهنیت او نسبت به ما دارد پس باید تا جایی که امکان دارد حس خوب در کاربر ایجاد شود.
پس بیشتر هدف ما در اینجا این است که احساسات کاربران را در نظر بگیریم گاهی این احساسات ممکن است بسیار کوچک باشند اما تعداد زیادی از این تأثیرات مثبت میتواند رفتهرفته ما را برای کاربران قابلاعتماد کند.
همانطور که گفته شد در این مقاله قرار است که اپلیکیشنهای گردشگری بررسی شود اما باید بدانیم که اپلیکیشنی که کاربر نداشته باشد به درد نخواهد خورد هرچند که بسیار عالی نیز طراحی شده باشد؛ پس همانطور که گفتیم اول باید در کسبوکار احساس نیاز به اپلیکیشن کنیم و بعد باید کاربران را ترغیب به نصب اپلیکیشن کنیم و به آنها اپلیکیشن کاربر پسندی را ارائه کنیم. پس نیاز است که راههایی که رقبا برای ترغیب کاربران به نصب نیز انجام دادهاند را نیز بررسی کنیم.
در کل خوب بودن وبسایت و رضایت کاربران و حس خوب نسبت به وبسایت کاربر را درنهایت راغب به نصب اپلیکیشن خواهد کرد بهطور مثال در اینجا ما ارزانترین سفر به تهران را جستوجو کردیم که همانطور که در تصویر زیر مشاهده میشود تلاش کرده است که این صفحه را برای کاربر شخصی کند و چیزهایی که احتمال میدهد کاربر به آنها نیاز داشته باشد را به او نمایش دهد و تاجایی که ممکن است کاربر را به هدفش نزدیکتر کند.
جملهای که در ابتدا در بالا نوشته است اولین چیزی میباشد که به کاربر اطمینان اولیهای میدهد که شاید این وبسایت بتواند نیاز او را برطرف کند. اینکه به کاربر بگوییم که ما متوجه شدهایم که تو چه میخواهی اولین حس مثبتی میباشد که میتوانیم در کاربر ایجاد کنیم این جمله با اینکه شاید مهم به نظر نرسد اما تأثیر درونیای که میتواند داشته باشد بسیار زیاد است میتوانیم بگوییم که یکی از تأثیرات آن این است که مدتزمانی که کاربر را در وبسایت نگه میدارد را زیاد میکند بهراحتی میبینیم که یک حسی که با یک جمله در کاربر ایجاد کردیم میتواند تأثیرات آینده بسیار خوبی داشته باشد.
نکته بعدی که در این قسمت قرار دارد این است که برای کاربر مقصد را مشخص کرده است چرا که کاربر در جستوجوی خود درخواست ارزانترین سفر به تهران را داشت. نکته اول این است که کاربر از اینکه وبسایت توانسته است این کار را برای او بکند خوشحال میشود و نکته بعدی این است که ما هرچه بتوانیم مدتزمانی که کاربر به هدف خود میرسد را کمتر کنیم رضایت کاربر بالاتر میرود کاربران دوست دارند که زود به هدف خود برسند و اینکه در حین رسیدن به هدف خود لذت ببرند این کار نیز یکی از کارهایی میباشد که زمان رسیدن کاربر به هدفش را بالاتر میبرد و در نهایت رضایت کاربر را افزایش میدهد.
در پایینتر صفحه نیز تا جای ممکن اطلاعاتی که شاید کاربر در مورد تهران نیاز دارد را قرار داده است به طور مثال:
کار بعدیای که انجام داده است این است که لیست تعدادی از هتلهای تهران را نمایش داده است مزیت این کار این است که کاربر از اینکه این وبسایت هتل نیز ارائه میکند حس بهتری به این وبسایت پیدا خواهد کرد و اینکه اگر کاربر نیاز به هتل نیز داشته باشد در این صورت ترغیب میشود که هتل خود را نیز در این وبسایت انتخاب کند.
زمانی که برای اولین بار چیزی را مشاهده میکنیم در ذهن خود تعریفی از آن را میسازیم اینکه چیست و چه امکاناتی دارد و آیا میتواند به ما کمک کند یا نه که مجموع همه اینها یک حس را نسبت به این اپلیکیشن ایجاد میکند این حس اولیه میباشد که بسیار هم حس مهمی است؛ هر چه زودتر کاربر بتواند این تعریف را در ذهن خود ایجاد کند و تکلیف خود و اپلیکیشن را مشخص کند بهتر میباشد.
چیزی که در نگاه اول میتواند دید تصویر زیر است این تصویر در چند ثانیه بسیاری از کاربردهای این اپلیکیشن را بیان کرده است که بهراحتی نیز بسیاری از آنها قابل فهم میباشند.
بعد از این کاربر به پایینتر حرکت خواهد کرد با تصویری بسیار باکیفیت و زیبا مواجه خواهد شد این تصویر بهتنهایی میتواند خود کاربر را مدت زیادی در اپلیکیشن ما نگه دارد و از اینکه در حال آشنایی با ما میباشد لذت ببرد و اینکه در اینجا متوجه میشود که کاربری توانسته است که عکسی را شیر کند و در مورد آن بنویسد متوجه میشود که در این اپلیکیشن خیلی راحت میتواند از تجربه دیگران استفاده کند. در ادامه میبیند که میتواند جاهای دیدنی را در این اپلیکیشن مشاهده کند و اینکه میتواند در اینجا فیلمهایی که کاربران در مورد سفرهایی که رفتهاند و تجربههایی که داشتهاند را ببیند و میتواند افرادی را نیز فالو کند و پستهایی که آنها میگذارند را ببیند و با کارهایی که میتوان در هر شهری انجام داد آشنا شود و از رستورانها و غذاها نیز باخبر شود و اینکه میتواند در مورد پستهای دیگران نظر بدهد و آنها را لایک کند.
کار مهمی که این اپلیکیشن انجام داده است این است که بهصورت بسیار لذت بخشی بهراحتی تمام فیچرها و چیزهایی که کاربر باید بداند را به او نشان داده است. از تصاویر زیبا و باکیفیت و فیلمهای جالب و … تا استفاده راحت و کاربرپسند، همگی توانستهاند تجربهای لذتبخش را برای کاربر بسازند. یک اپلیکیشن خلاقانه که کاربران را جذب میکند و سعی دارد که کاربران را در راهی لذتبخش به هدفشان برساند که در انتهای آن نیز سودآوری و هدف خود را نیز در نظر گرفته است. اینکه کاربران را با بهترین هتلها به صورتی لذتبخش آشنا کند کاربر را ترغیب به رزرو هتل خواهد کرد در حقیقت تجربهکاربری به دنبال این است که بهجای اینکه کاربران را مجبور کند تا به هدف سودآوری خود برسد کاربران را ترغیب میکند و با ایجاد رضایت و تجربهای خوب به سودآوری خود میرسد؛ و اینکه در این حالت نیز میتواند اعتمادی بلندمدت را اختیار گزیند که سودآوری فوقالعادهای به همراه دارد.
کار مهم دیگری که انجام میدهد این است که تا جایی که امکان دارد سعی دارد که قبل از اینکه کاربر به سراغ جواب سؤال خود برود و به دنبال آن بگردد به سؤالات او پاسخ میدهد اینکه کاربر خود دنبال چیزی بگردد برای کاربر خستهکننده خواهد بود مخصوصاً زمانی که کاربر در حال انجام کار با یک اپلیکیشنی باشد که برای او خیلی سرگرمکننده و جذاب نباشد. بهطور مثال در تصاویر بالا یک علامت مثبت مشاهده میشود کاربر برای اینکه متوجه شود که این علامت چه معنایی دارد بر روی آن کلیک میکند؛ که با کلیک بر روی آن تصویر زیر را مشاهده میکند.
در حقیقت کاربر با دیدن پستهای کاربران این سوال برای او به وجود میآید که آیا او نیز میتواند پست بگذارد یا خیر اما قبل از اینکه بخواهد به دنبال پاسخ سوال خود برود به دلیل جذاب بودن اپلیکیشن، ادامه میدهد تا اینکه با این صفحه مواجه میشود که در اینجا به پاسخ سوال خود میرسد.
یا به طور مشابه همانطور که در تصاویر قبلی دیده میشود یک قسمت به اسم Trips وجود دارد که کاربر با زدن بر روی آن تصویر زیر را مشاهده خواهد کرد و متوجه میشود که با این قسمت میتواند سفرهای خود را مدیریت کند.
و اینکه در قسمت Inbox نیز متوجه میشود که میتواند با دیگران ارتباط برقرار کند.و با آنها چت داشته باشد.
و با زدن بر روی آیکن Me نیز متوجه میشود که میتواند در اینجا پروفایل خود را بسازد.
اینها همه نشان میدهد که باید بتوانیم در همین صفحه گوشی تمام مزیتهایی که داریم را یکجا به کاربر نشان دهیم تا کاربر با دیدن تمامی این مزیتها راغب به استفاده بیشتر از اپلیکیشن شود و اینکه بتواند از تمام فیچرها استفاده کند نه اینکه به دلیل اینکه با فیچرهایی آشنا نیست مدتها از استفاده از آنها محروم باشد.
قبل از اینکه کاربر احساس نیاز کند و برای رفع آن به دنبال پاسخ باشد باید پاسخ را به او بگوییم که در صورتی که احساس نیاز کرد راه حل را بداند کاری که tripadvisor توانسته است به خوبی انجام دهد که مواردی از آن نیز در بالا آورده شد.
در حقیقت کاربران با یک دیدی از اپلیکیشن آن را نصب میکنند و زمانی که وارد آن میشوند یک سری سؤالات در ذهنشان میباشد مثلاً برای یک چنین اپلیکیشنی یکی از سؤالات این است که چطور میتوان پروازی را رزرو کرد که اگر جواب این سؤالات بهراحتی در اختیار کاربر نباشد کاربر مجبور است برای پیدا کردن جواب آنها مقداری زمان را بگذراند تا دنبال پاسخ بگردد که این هیچ برای کاربر خوشایند نمیباشد بهطور کلی کاربران از چیزی که حس کنند بیفایده است و اینکه در حال گرفتن وقت آنها میباشد خوششان نخواهد آمد و بعد از مدتی حتی از آن متنفر میشوند پس باید قبل از اینکه کاربر احساس نیاز به پاسخی کند پاسخ را بهطور خلاصه به او بگوییم بدون اینکه نیاز به گشتن و زمان گذاشتن داشته باشد.
تمامی موارد گفته شده کارهایی میباشند که لازم است برای ایجاد تجربهای خوب در کاربر ایجاد شود تا کاربر راغب به ادامه فعالیت با ما باشد و همواره به ما وفادار بماند؛ در کل این اپلیکیشن توانسته است بهصورت خیلی ساده و روان کاربردهای خود را معرفی کند و کاری کرده است که استفاده از این کاربردها ساده و لذتبخش باشد. برای اینکه بتوان تجربه کاربری را بهبود بخشید باید بتوان به کاربران نزدیک شد و تجربهای که آنها در حین استفاده از اپلیکیشن به دست میآورند را تحلیل کرد و دلیل ایجاد شدن این تجربه را پیدا کرد و سعی در بهتر کردن تجربهها کرد.
زمانی که کاربران را مورد بررسی قرار دهیم میتوانیم متوجه شویم که چه چیزهایی برای کاربران مهم میباشد و اینکه در کجای اپلیکیشن کاربر بسیار اذیت شده است. کسانی که بهطور کامل با اپلیکیشن آشنا میباشند نمیتوانند بهخوبی تجربهای که کاربران کسب میکنند را پیدا کنند به همین دلیل برای اینکه بهخوبی نحوهی کار کاربران با اپلیکیشن را پیدا کنیم نیاز میباشد که به کاربری که دارد بهطور واقعی از اپلیکیشن استفاده میکند دقت کنیم در این صورت میتوانیم متوجه نکاتی شویم که هیچوقت ممکن بود به ذهن ما نرسند؛ پس قدم اول این است که نقاط درد یا جاهایی از اپلیکیشن که کاربران را اذیت میکند را پیدا کنیم.
گاهی اوقات یک سری از فیچرها حیاتی میباشند که کاربر به وجود آنها برای داشتن یک تجربهای لذتبخش نیاز دارد که باید تلاش کنیم این موارد را پیدا کنیم و گاهی اوقات نیز اپلیکیشن ما دارای این فیچرها میباشد اما کاربر نمیتواند از آن استفاده کند چرا که متوجه وجود این فیچر نشده است و یا اینکه نتوانسته است آن را پیدا کند که در این مورد هم بااینکه ما آن فیچر را داریم اما بعضی اوقات انگار بودن و نبودن آن فرقی ندارد چرا که زمانی میتوان گفت که یک فیچر، به درد بخور میباشد که کاربران زیادی از آن استفاده کنند.
در حقیقیت یک طراح نباید بدون توجه به نیاز کاربران و بررسی رفتار آنها اپلیکیشن را طراحی کند چرا که کاربران نقش کلیدی دارند و آنها هستند که از اپلیکیشن میخواهند برای رفع نیاز خود استفاده کنند و هدف طراحان تجربهکاربری این میباشد که با شناخت کامل از کاربران تجربهای لذت بخش برای کاربران ایجاد کند تا در نهایت شرکت به هدف خود یعنی افزایش سودآوری با خشنود نگه داشتن کاربران برسد.
قبل از اینکه تست کاربردپذیری را انجام دهیم بهتر است که یک داستانی از کاربر بنویسیم که هدف از نوشتن آن این است که مشخص کنیم که میخواهیم به چه قسمتی از اپلیکیشن دقت کنیم بهطور مثال یک استوری یا داستان کاربر میتواند بهصورت زیر باشد:
زمانی که من میخواهم سفر کنم نیاز به این دارم که بدانم جاذبههای گردشگری محبوب مقصد و رستورانهای آن کجا میباشند تا بتوانم سفری لذتبخش برای خود بسازم؛ حال میتوان متناسب با این استوری نوشته شده تست کاربردپذیری را انجام دهیم یعنی در همین راستا از کاربران بخواهیم که کاری را با وبسایت ما انجام دهند که در این مطالعه از ۷ کاربر استفاده شده است بهطور مثال از آنها خواسته شد که یک جاذبه گردشگری نزدیک یک شهر را که بالاترین میزان رتبه را از دید کاربران دیگر دارد را پیدا کنند و همچنین یک رستوران تایلندی در همان حوالی که ریت بالایی دارد و همچنین ارزان میباشد را پیدا کنند و در حین انجام این عملیات توسط کاربران به بررسی نحوه رفتار آنها پرداخته شد و نقاط درد آنها پیدا شد.
بعد از این بررسیهای انجام گرفته و مشاهده نقاط درد کاربران نتیجه حاصل شد که برای بهبود تجربه کاربری باید اهداف زیر موردتوجه قرار گرفته شود:
- کاربران بتوانند جاذبههای با رتبه بالاتر را بهراحتی پیدا کنند
- کاربردپذیری استفاده از فیلتر را بالاتر برده شود
- در جاهایی که کاربران لازم دارند فیلترهای مناسب دیگری را قرار داد
اگر کارهایی در راستای اهداف بالا انجام شود میتوان تجربهکاربری بهتری را برای کاربران به وجود آورد که برای این کار باید مسیری که کاربر برای رسیدن به هدفش را طی میکند را مشخص کرده و آن را بهبود بخشیده که در اینجا User Flow یا مسیر کاربر را متناسب با داستان یا استوریای که در قبل برای کاربر مشخص شده بود رسم شده است و با استفاده از آن سعی شده با طراحی دوباره صفحات لازم به بهبود تجربهکاربری پرداخت.
در ادامه با توجه به نقاط درد و اهداف مشخص شده سعی شد که رابطهای کاربری یا همان UI ها دوباره طراحی شود که در این حالت کاربر را راحتتر به اهدافش برساند که برای طراحی دوباره و ایجاد یک رابط کاربری مناسب میتوان از رقبای برتر خود استفاده کرد و آنها را از لحاظ کاربردپذیری موردبررسی قرار داد و بررسی کنیم که کدام یک از آنها به چه دلیلی توانسته است به هدف خود برسد در این حالت باید با بررسی راهکارهای متفاوت بهترین آنها را انتخاب کرد؛ که در ابتدا طراحیهای روی کاغذ انجام شده که میتوان نمونهای از آنها را مشاهده کنید که با استفاده از آنها راهحلهایی برای بهبود کاربردپذیری ارائه شده است.
در ادامه میتوان یک سری از بهبودهایی که در برخی صفحات صورت گرفته را با نتایج حاصل شده از آنها را مشاهده کرد.
در نهایت میتوان گفت که با چند تغییر ساده و کمهزینه میتوان کاربردپذیری را افزایش داد که در این حالت کاربران میتوانند با استفاده از فیلترها بهراحتی به هدف خود برسند و سرعت خود را افزایش دهند که در این حالت با بهبود تجربهکاربری میتوان تعداد کاربران را افزایش داد.
گاهی مواقع تا زمانی که بهصورت واقعی و بررسی یک کیس بهبود را با تغییرات کوچک مشاهده نکنیم نمیتوانیم مؤثر بودن و مهم بودن تجربه کاربری را درک کنیم؛ و اینکه باید بدانیم که کاربر هرگز چیزی که ما انتظار داریم را انجام نمیدهد بلکه باید برای مشاهده نوع رفتار کاربر او را مورد بررسی قرار داد.
نویسنده: باران محمود آبادی